سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صفحه نخست | عناوین مطالب | پروفایل مدیر | پست الکترونیک

<محمود کاوه اسطوره مردی ومردانگی در کردستان به عنوان فرمانده نیروهای بسیجی 11شهریور 1365 در تک عمران طی یک نبرد تن به تن با دشمن بعثی که منجر به اصابت 12 ترکش ونارنجک به سرش شد در 25 سالگی به فیض عظیم شهادت نایل آمد.>

بیش از 20 سال از آن روز میگذره. از دبیرستان که اومدم تقریباً تمام کوچه مون پر از جمعیت بود مردم حال عجیبی داشتن ماشین دیگه تو خیابون رفت وآمد نمیکرد یعنی جایی برای عبورماشینا نبود. صدای روضه ،نوحه وسخنرانی از بلندگو قطع نمیشد. در قدیمی خونه شون به روی همه باز بود. همسایه ها همه میرفتن تو خونه و مادر صبور وآرومشو میدیدن. پدر مهربونش مغازه شو بسته بود وبالبخند به ملت خوش آمد میگفت. انگار حجله بستن برا پسرای جوونشون طبیعی شده بود. حرف همه شون این بود:به عروسی پسرمون خوش اومدین. فکر کنم مامان باباش هم نمیدونستن که صدام چه پول گزافی برای سر بریده ی پسرشون جایزه گذاشته بود.


مادر وپدر محمود عزیز! نمیدونم اگه الان محمودخوبتون بود چه میکرد ولی حتماًدلش ازین بیحجابی و ...خون میشد .

محمودجان!توکه پیش خداجون آبرو داری برا ظهور امام زمانمون دعا کن چون دیگه...

یادش گرامی برا شادی روحش صلوات.


آخرین پست ها
کلیه حقوق مادی و معنوی این وبلاگ برای "فاطمه صنمی" محفوظ می باشد!